یادداشت پیمان زمانی وکیل پایه یک دادگستری
به نظر لویی آلتوسر پاسخ به این سوال از دیدگاه یک شخص دارای حرفه تخصصی که اجازه میدهد خود را «سوژه» دیده و دیدگاه هایی در خصوص حرفه خود مطرح نماید یک امر جاه طلبانه است.
از نظر او توانایی یک حرفه برای درک کل واقعیت و بیان آن از پنجره خود بسیار دشوار است. لذا قبل از پرداخت به این موضوع لازم است گذری کوتاه به تاریخچه حرفه وکالت داشته باشیم.
تاریخچه وکالت
ریشه حرفه وکالت به یونان باستان برمی گردد. اولین کانون وکلا در آتن تاسیس و اولین وکلای آتن (دراکون و سولون) بانیان این حرفه بودند. در آن تاریخ تصدی شغل وکالت مختص آزادمردان بود و بردگان مجوزی برای تصدی حرفه وکالت نداشتند. چرا که بردگان آزاد نبوده و حرفه وکالت از منظر یونانیان یک وظیفه شریف و ذاتاً مستقل تلقی می گردید. این عبارت مشهور از مالیه (حقوق دان فرانسوی) که «وکلا در طول تاریخ هرگز برده یا اربابی نداشته اند » بیانگر نقش مهم استقلال کانون وکلا و وکلای دادگستری دارد.
از قرن هجدهم حرفه وکالت شروع به یافتن معنای خود به عنوان یک حرفه مدرن نمود و از اواخر قرن بیستم دستخوش تغییرات بزرگی گردید. نزدیک به دو قرن مبارزه سخت ، شکل بورژوایی این حرفه را به بلوغ رساند. انقلاب کبیر فرانسه نقش شگرفی در شکل گیری نوین و مستقل حرفه وکالت داشت و سبب آن گردید تشکیلات مستقل از دولت در قالب انجمن ها در صحنه تاریخ جهان ظهور نمایند. پدیده ای که در تاریخ بشریت فراموش شدنی نیست.
صدراعظم فرانسه آنری فرانسوا داگوِسُ در سال 1700 میلادی در توصیف عظمت حرفه وکالت عنوان نمود. «در زمانهای که همه مشاغل تقریباً کاملاً تحت فرمانبرداری هستند، حرفه ای کاملاً با شخصیت متمایز ، آزاد و مستقل بوده بدون آنکه برای وطن خود بیهوده باشند، وقف عموم مردم بوده بدون آنکه بنده آنها باشند. این حرفه از انواع اسارت رهایی یافته و به بالاترین درجه خود رسیده است. شما ( وکلا ) که در چنین حرفهای شرافتمندانه فعالیت دارید و به چنین شادی نادری پی میبرید، میزان امتیاز خود را بدانید و هرگز فراموش نکنید که این شما هستید که آن را کامل میکنید و همچنین اصل استقلال خود شما که صرفاً متعلق به این حرفه است.
در چهل سال اخیر با ظهور ساختارهای اجتماعی پست مدرن ، نوع جدیدی از وکالت به وکالت کلاسیک معرفی گردید . موضوعی که از مدت ها قبل در آمریکا آغاز و در سی سال اخیر در اتحادیه اروپا مطرح گردید و مسیر جدیدی را به قوه قضاییه و آینده حرفه وکالت نشان داد. امری که قوه قضاییه و کانون های وکلای دادگستری ایران با آن کاملاً بیگانه هستند.
حرفه وکالت و بحران هویتی
عدم حاکمیت قانون و ناکارآمدی قوه قضائیه کلاسیک و توسعهنیافتگی در برخی از کشورها ، باعث گردیده جهت رویاروی با تفکرات و اندیشه های مدرن حقوقی ، و در پاسخگویی به نیازهای جامعه و ایجاد نظم حقوقی مطابق با عدالت ، با چالش های جدی روبرو گردند.
لذا چه در گذشته و چه عصر حاضر این نوع حکومت ها جهت حل این موضوع و استحکام جایگاه نامشروع خود سعی نمودن حرفه وکالت را وارد بحران هویتی نمایند.
قول مشهوری از تزار روسیه نیکُلای یکم وجود دارد ( تا زمانی که من در روسیه تزار هستم نیازی به وکیل دادگستری نیست. ما بدون آنها خیلی خوب زندگی می کنیم: دیدن وکلا با موها و لباس های تقلبی قبلاً در سفر ( پتر دیوانه ) پتر یکم به لندن چه فایده ای داشت؟ دو قانونگذار در امپراتوری من وجود دارد. معلوم است که به محض بازگشت به زادگاهم یکی از آنها را دار می زنم، دیگر دوران وکلا در سرزمین ما به پایان رسیده است)
این نوع تراوشات ذهنی که مبتنی بر نظریه «درونمدار» است و به ذات گرایی، استثنا گرایی، که در نتیجه به دور باطل در استدلال منجر میگردد همچنان در قرن بیست و یکم وجود دارد همانند گروه طالبان که در حال حاضر با حضور آنها در کشور افغانستان کل ساختار نهاد وکالت از هم پاشیده شده است. ایدلوژی حاکم بر این گروه نشان داد افکار ارتجاعی ، خودخواهی و جاه طلبی بی اندازه ، چگونه باعث از بین رفتن ذهنیّت و اندیشه و استدلال میگردد.
♦️جهت مطالعه ادامه نوشتار لطفا به وبلاگ شخصی پیمان زمانی مراجعه بفرمایید.♦️👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://peymanlaw.blogfa.com
👇👇👇👇
https://www.instagram.com/p/CwU9G9gyZdN/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==
دیدگاه